مـــــــــــــــــــکتب خـــــــــــــــــــــــــونه

این مکتب خونه با همه ی مکتب خونه های دنیا فرق داره ! می پرسی چرا ؟ بیا تو خودت می فهمی ...

مـــــــــــــــــــکتب خـــــــــــــــــــــــــونه

این مکتب خونه با همه ی مکتب خونه های دنیا فرق داره ! می پرسی چرا ؟ بیا تو خودت می فهمی ...

پناهم ده

 

 

خداوندا نمیدانم

در این دنیای وانفسا

کدامین تکیه گه را تکیه گاه خویشتن سازم!

نمیدانم!

نمیدانم خداوندا

در این وادی که عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد

کدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم!!!

نمیدانم خداوندا!!!

به جان لاله های پاک و والایت نمیدانم

دگر سیرم خداوندا

دگر گیجم خداوندا

خداوندا تو راهم ده

پناهم ده

امیدم ده خداوندا
که دیگر نا امیدم من و

میدانم که نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستمبار است

و لیکن من نمیدانم دگر پایان پایانم

همیشه بغض پنهانی گلویم را حسابی در نظر دارد و میدانم

چرا پنهان کنم در دل؟

چرا با کس نمی گویم؟

چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟

همه یاران به فکر خویش و در خویشند. گهی پشت و گهی پیشند

ولی در انزوای این دل تنها . چرا یاری ندارم من . که دردم را فرو ریزد

دگر هنگامه ی ترکیدن این درد پنهان است

خداوندا نمیدانم

نمیدانم

و نتوانم به کس گویم

فقط می سوزم و می سازم و با درد پنهانی بسی

من خون دل دارم.

دلی بی آب و گل دارم.

به پو چی ها رسیدم من

به بی دردی رسیدم من

به این دوران نامردی رسیدم من

نمیدانم

نمی گویم

نمی جویم

نمی پرسم

نمی گویند

نمی جویند

جوابی را نمیدانم

سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند

چرا من غرق در هیچم؟

چرا بیگانه از خویشم؟

خداوندا رهایی ده

کلام آشنایی ده

خداوندا پناهم ده


دل گمگشته ی من را نشانم ده

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد