گفتم غمم فزون است ،
گفتا ز من چه آید
گفتم که نمره ام ده ،
گفتا ز من نیاید
گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید
گفتا ز ما اساتید این کار کمتر آید
گفتم کرم نمایید من را کنید شما شاد
گفتا که خوش خیالی کی وقت آن بیاید
گفتم که نمره هفت بدبخت عالمم کرد
گفتا اگر برای آن هم زیادت آید
گفتم خوشا دهی که دست شما دهد آن
گفتا تو کوشش کن کو وقت آن بر آید
گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد
گفتا نگوی با کس تا وقت آن بر آید
گفتم زمان تحصیل دیدی که چون سرآید
گفتا خموش جانم ازدست من چه آید
یک پسر کوچک از مادرش پرسید؟ چرا گریه میکنی؟مادرش گفت: چون من یک زن هستم.پسر بچه گفت: من نمی فهمم. مادر گفت: تو هیچگاه نخواهی فهمید. بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید: چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای هیچ چیز گریه می کنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمیدانست که چرا زنها بی دلیل گریه می کنند. بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می داند. او از خدا پرسید چرا زنان به آسانی گریه می کنند؟ خدا گفت: زمانی که زن را خلق کردم میخواستم موجود بخصوصی باشد بنابراین شانه های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد. و همچنین شانه هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد. من به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود. به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که پیر شده است بدون این که شکایتی بکند. به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند. به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد. به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش میکند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند. و در آخر به او اشکهایی دادم که بریزد. این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد. او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد. خدا گفت: می بینی پسرم. زیبایی یک زن در لباسهایی که می پوشد نیست. درظاهر او نیست و در شیوه موهایش نیست و بلکه زیبایی یک زن در چشمهایش نهفته است. زیرا چشمهای او دریچه روح اوست. و در قلب او جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد | |
از پدری پرسیدند آیا درست است که می گویند: زمانی فرا خواهد رسید که پسرها
بزرگ تر از پدرشان خواهند شد؟
نقاشی های رنگ روغن اثر Alexei
Antonov آلکسی آنتونوف
Alexei Antonov در سال 1957 در روسیه متولد شده است
نقاشی های رنگ روغن زبانزد خاص و عام می باشد. Alexei Antonov از سال 1990
در ایالات متحده آمریکا زندگی و تدریس هنر و نقاشی در مطرح ترین دانشگاه
های این کشور می کند.خیلی از این نقاشی ها کاملا طبیعی و شبیه به عکس می
باشند!
به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخبدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را مشاهده بفرمائید